چرا دیگر دنبال تاثیر دوست در زندگی نیستم؟

به کرات در زندگی شخصیام پیش آمده که تحت تاثیر دوست ، همنشین یا همکار در زندگی قرار گرفتم و تصمیمی متفاوت با یک تصمیم عقلانی برای خودم گرفتم. تشخیص اینکه این تصمیم برای من درست بوده یا نه، در آن زمان غیرممکن بود. اما با گذشت زمان و خلوت کردن با خودم، اکنون میتوانم قضاوت درستی در مورد انتخابم داشته باشم.
با فرض خوب بودن دوست، من دنبال تاثیر دوست در زندگی نیستم. دوست، مسیری را به شکل دوستانه به من پیشنهاد میدهد که ممکن است با علایق، استعداد، ذهنیت و دنیای من همخوانی نداشته باشد. مسیر پیشنهادی دوست، قدرت فکر کردن و استقلال در تصمیمگیری را تا حد زیادی از من میگیرد. من را در رودربایستی قرار میدهد. از تمام این موارد مهمتر، پیشنهاد دوست یک هیجان زودگذر و نیاز کاذب به وجود میآورد که با رفتن آن دوست، آن هیجان و نیاز هم از بین خواهد رفت.
اگر تا این جای کار، حرفها و دلایلم برایتان شنیدنی بود، تا انتهای این مقاله همراهم بمانید.
معنی Peer Pressure
قبل از هر چیز بیایید نگاهی به عبارت انگلیسی Peer Pressure یا همان فشار همتا بیندازیم. طبق تعریف ویکیپدیا، Peer Pressure به معنی تاثیر مستقیم گروههای همانند روی یکدیگر است. تاثیری که به وسیلهی آن، افراد تشویق میشوند یا میخواهند تا نگرشها، ارزشها و رفتارهای خودشان را تغییر دهند. در این صورت، آنها مطابق و همشکل آن گروه خواهندشد. گرچه در این روش تاثیرپذیری، نیازی نیست تا فرد، عضو گروه خاصی شود.

Peer Pressure هیچ ارتباطی به سن، نژاد و فرهنگ خاصی ندارد و بر تمام مردم میتواند تاثیر بگذارد. برای اینکه این موضوع را جدی بگیرید، کافی است بدانید که Peer Pressure برایش مجازی یا غیرمجازی بودن تفاوتی ندارد و تاثیر عمیقش را میگذارد. در بسیاری از شرایط، ناخواسته روی انسانها تاثیر میگذارد.
تاثیر دوست خوب در زندگی
در این مطلب من برای راحتی به جای عبارت Peer Pressure از تاثیر دوست استفاده میکنم. تاثیر دوست در زندگی میتواند مثبت یا منفی باشد. اگر آن تاثیر منفی و مخرب باشد، تکلیف مشخص است. اما بیایید با هم بررسی کنیم که اگر آن تاثیر مثبت یا خنثی باشد، چه اتفاقاتی بر ما روی میدهد.
بگذارید برایتان یک مثال واقعی از خودم بزنم. من در دوران جوانی به وسیلهی حمایتهای یکی از دوستانم، به سمت ورزش بسکتبال رفتم. اما من در آن موقع هیچ استعداد و علاقهای به این ورزش نداشتم. در اثر این حمایتها، یک هیجان و انرژی کاذب در من شکل گرفت تا بخواهم جدیتر این ورزش را دنبال کنم. نتیجه این شد که بعد از چندین سال تمرین، فعالیت و هزینه در بسکتبال، رهایش کردم. دلیلش؟ روشن است. من تنها به خاطر دوستم وارد این حوزه شدم و به خاطر نبود آن دوست و حمایتهایش، آن ورزش را ترک کردم.

الآن که در مورد آن اتفاق فکر میکنم، متوجه میشوم که اگر شناخت دقیقی از ورزش مورد علاقهام داشتم، هرگز به سمت بسکتبال نمیرفتم. اگر منشا انرژی و علاقهام برای انتخاب یک ورزش تنها و تنها خودم بودم و همه چیز از درونم جوشیده بود، دیگر هرگز با رفت و آمد یک دوست، تصمیمم تغییر نمیکرد.
عامل انگیزاننده باید از درون انسان شروع شود و رشد کند. در غیر این صورت، آن تصمیم جدی و همیشگی نیست.
معایب تاثیر دوست در زندگی
از زمانی که تاثیر دوست را به شکل دانسته یا نادانسته میپذیرم، به شکل نامحسوسی چشمم روی علایقم میبندم. هیچ تحقیق و قطعیتی در مورد انتخابم بدست نمیآورم. ممکن است هر از چند گاهی در نیمههای راه از تصمیمم منصرف بشوم و در نهایت بعد از هوشیاری، پشیمانی وجودم را بگیرد.
لازم است بگویم که این استقلال در تصمیمگیریام هیچ ارتباطی با غرور ندارد. بلکه با این رویکرد، تنها میخواهم با تحقیق بسیار زیاد و قطعیت بالا در مورد زندگی، تصمیمگیری کنم.
از کجا تاثیر میگیرم؟
شاید با خواندن این متن، این سوال را در ذهن خود نگه داشته باشید که اگر تاثیر آن دوستام سبب خیر در زندگیام میشد و آن پیشنهاد کاملا در جهت علاقه و استعدادم بود، چطور؟ باز هم آنقدر نسبت به این موضوع گارد داشتم؟

بر فرض مثال اگر من با پیشنهاد دوستم، در مسیر درستی از زندگی قرار میگرفتم، دیر یا زود آن تصمیم درست را هم ترک میکردم. چون تجربهام میگوید که تنها تصمیماتی در زندگی همیشگی خواهند بود که انسان خود، پله پله از صفر به یقین رسیده باشد.
هیچ تاثیری از جامعه نمیگیرم؟
قطعا که این طور نیست. تنها سعی میکنم منبع الهام من در زندگی، رویدادهای تاریخی باشند. گذشتهی افراد و ملتها باشد. تجربههای اندکی باشد که خودم بدست آوردم. تعقل باشد. کتابی باشد که حکم معیار و ترازو را برایم داشته باشد و خیلی موارد دیگر.
اگر نظر یا انتقادی در مورد این متن دارید، حتما آن را در بخش دیدگاه بنویسید. مطمئنا من هم از تجربیات شما یاد خواهم گرفت.
در مطلب زیر میآموزید که پس از شکست در هر مصاحبهی کاری، چگونه به مسیر کاری خود ادامه دهید و تجربهی لازم را کسب کنید.
سلام
متن خوبی بود. در هر صورت تاثیر دوست رو نمیشود نادیده گرفت و نباید هم نادیده بگیریم.
مسئله اصلی به خصلتهای درونی و ذاتی انسان برمی گردد. انسان در ابتدای وجود خود در روی کره خاکی همیشه در پی سنجش موقعیت خود در محیط بوده؛با انگیزه بقا.
امروزه هم اجتماع و در لایه های نزدیک تر یعنی دوست، اطلاعات خوبی از موقعیت انسان در شرایط کنونی ارائه میدهد. در واقع خیلی زودتر از اینکه یه روزی در انزوای اجتماعی خود از خواب بیدار شده و متوجه شویم که عمیقا عقب مانده اجتماعی هستیم. و احساس دورافتادگی و نهایتا افسردگی در ما غلیان کند.
سلام
درست میگی پرهام جان. مسئله تفاوت رویکردهاست.
امیدوارم که در این بازی روی لبهی تیغ، دچار انزوای اجتماعی نشم.
ممنون از نظرت.