شرک ناخواسته چیست و چقدر درگیر آن هستیم؟

در این مقاله میخواهم به بررسی شرک به خدا و شرک ناخواسته در زندگیمان بپردازم. اگر دغدغهای مشترک دارید و دنبال رسیدن راهی به سوی خدا هستید، تا پایان این مطلب، همراهم باشید.
باور تمام دینداران و همینطور مسلمانان این است که جز خدا، کس دیگری روزی ما را نمیدهد. اوست که تمام روزی مادی و معنوی انسانها و هر آنچه که خلق کرده است را میدهد. ما هم پیرو این اندیشهها و شنیدهها، به صورت سمبلیک بر سر در مغازهیمان تابلوی «این از فضل پروردگارم هست» میزنیم و برای بدست آوردن روزی خود، از کسی یا چیزی غیر از او طلب میکنیم .
این پارادوکس رفتاری چه معنا و چه نتیجهای دارد؟ آیا ما با وجود حجم زیادی از عبادات، همچنان یگانهپرست هستیم؟ یا تنها یک فرد با شعارها و نمادهای یکتاپرستی و باطنی شرکآلود باقی ماندهایم؟ آیا ما گرفتار شرک ناخواسته شدهایم؟
شرک به خدا در گذشته به چه صورت بوده است؟
قبل از هر چیز بیایید مروری بر نوع شرکِ معتقدان به خدا و معاد داشته باشیم و بعد ببینم آیا ما هم شبیه آنها درگیر شرک هستیم یا نه؟
هرگز شرک به معنای نپرستیدن و قبول نداشتن مطلق خدای واحد و یگانه میان این افراد نبوده است. مشرکان خداباور دو دسته بودند. آنهایی که در کنار خدا شریک قائل بودند و اعتقاد داشتند که ادارهی بخشی از دنیا برعهدهی بتهاست. برای همین، روی به بتپرستی آورده بودند. و گروهی دیگر که بتها را شریک خدا نمیدانستند، بلکه آنها را فقط برای نزدیکی به خدای واحد، میپرستیدند.
مصادیق شرک ناخواسته به خدا در زندگی امروزی
حال بیایید به زمانه و شرایط زندگی خود برگردیم. ما هم در ظاهر به قدرت بینهایت خدا در تمام امور و همچنین معاد اعتقاد داریم. اما زمانی که پای عمل میافتد، دست کمی از بتپرستان نداریم.
ما باور داریم که بتهایی مانند پول و رابطه است که ما را به فلان جایگاه اجتماعی یا فلان منسب شغلی میرساند. بتی به نام امضای فلان آدم هست که ما را از فرش به عرش میبرد. در حقیقت اینها همه بتهایی نوین و خود ساختهای هستند که ما آنها را مانند مشرکان زمان قدیم، همسنگ خدا قرار دادهایم. اما غافل از اینکه اگر قدرتی در پول، رابطه و امضا وجود دارد، به واسطهی قدرتی است که خدا به آنها بخشیده. وگرنه آنها به خودی خود هیچ تاثیری ندارند.
به عبارت دیگر، دنیا لشکر خداست و خدا برای اجرای فرمانهایش از بازوان خود که همان لشکریانش است، استفاده میکند. پس اگر ما ثروت، رابطه، شهرت و امضا را همردیف و هموزن و در یک کلمه شریک خدا قرار دهیم، بدون شک فرد مشرکی هستیم و هیچ گناهی بزرگتر از شرک در این دنیا نیست.
شرک به خدا از نگاه قرآن
متاسفانه گاهی خود نمیدانیم که مشرک هستیم، اما از منظر تعاریف قرآن، غرق در شرک هستیم. مثال دیگری که میتوان از شرک به میان آورد، خواستن نیازها و حاجات خود از غیر از خداست. اگر ما مقصود و نیاز خود را از پیامبر، امام، امامزاده، فلان مقام رفیع روحانی و فلان مقرب خدا میخواهیم، بدون شک آلودهی شرک هستیم.

چرا که خدا برای تمام بندگانش کافی است و نیازی به چنگ زدن به غیر از او نیست. فراموش نکنیم که تکرار کلمهی شرک به تعداد ۱۶۸ مرتبه در قرآن و قطعیت خدا در هرگز بخشیده نشدن مشرک، همه و همه نشان از بزرگ بودن این ظلم دارد. یا در جایی دیگر از این کتاب خواندنی آمده که خدا اعمال فرد مشرک را تباه و بیاثر میکند.
وقتی خدا میگوید خدا نور آسمانها و زمین است، دقیقا منظور چیست؟ چه درسهایی از این عبارت میتوان گرفت؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسشها، این مطلب را بخوانید.
راهکار مقابله با شرک ناخواسته
خب تا این جای کار اندکی با مفهوم شرک ناخواسته و عواقب آن آشنا شدیم. اما آنچه مهمتر از شناخت این موضوع است، راهکار مقابله با آن است.
یکی از موثرترین راهها، توبیخ کردن و متهم کردن خود به این عمل و تلاش برای دفاع و تبرعهی خود با دلایل و منطقهای قرآنی است. در حقیقت میتوانیم کلاه خود را قاضی کنیم و صادقانه به خود پاسخ دهیم.
راهحل دیگر هم اخت گرفتن و اجین شدن زیاد با قرآن است. در یک جمله، هرچقدر بیشتر قرآن را درک کنیم و به آن عمل کنیم، سعادتمندتر خواهیم شد.
نگاه مولانا به شرک به خداوند
ای محال و ای محال اشراک او دور از آن دریا و موج پاک او
نیست اندر بحر شرک و پیچ پیچ لیک با احول چه گویم هیچ هیچ

معنی شعر:
ای کج اندیش و ای آنکه شرکهای تو همه کجاندیشی است/ این شرکها از خدا و الطاف پاک خدا کاملا به دور است.
هیچ نتیجهای در دنیای پیچیده و تودرتوی شرک وجود ندارد/ اما افسوس که با حیلهگر هیچ چیز نمیتوانم بگویم!