تفاوت معنایی کلمات به ظاهر مترادف را میدانید؟

شاید این جمله را بارها از معلم زبان حرفهای خود شنیده باشید. «هیچ دو کلمهای در زبان انگلیسی با هم کاملا یکسان و هم معنا نیستند.» در این مقاله میخواهم ۹ مثال از کلماتی بیاورم که ظاهرا مترادف اما تفاوت معنایی و ظریفی با یکدیگر دارند. کلماتی که با وجود کلیت معنایی یکسان، در برخی شرایط، قابل جایگزین شدن (Interchangeable) با یکدیگر نیستند و کاربردی متفاوت دارند. بنابراین نمیتوانیم برای افزایش دامنهی کلمات خود در رایتینگ یا اسپیکینگ آیلتس، از کلمهی به ظاهرا مترادف خود استفاده کنیم.
تفاوت معنایی illegible و unreadable
از یک منظر مهم، این دو کلمه معنی یکسانی دارند و میتوانند «ناخوانا» ترجمه شوند. اما کلمهی unreadable گسترهی معنایی بیشتر نسبت به illegible دارد و میتواند این دو معنای اضافه را داشته باشد. ۱- غیرممکن در تفسیر کردن ۲-موضوعی غیرجذاب برای خواننده که نتواند او را درگیر کند.

برای مثال، در مورد کتابی که گنگ و مبهم نوشته شده یا چهرهای که فاقد هرگونه احساسات است، از کلمهی unreadable استفاده میکنیم. در هیچ یک از این دو مثال گفته شده، نمیتوان از کلمهی illegible به کار برد. به دو مثال برگرفته شده از دیکشنری لانگمن توجه کنید و به تفاوت معنایی این دو واژه دقت کنید.
– The inclusion of so many statistics and figures makes the article virtually unreadable.
– The label had got wet and was illegible.
تفاوت disinterested و uninterested
وقتی که برای اولین بار، این دو کلمه وارد زبان انگلیسی شدند، کلمهی disinterested به معنای بیعلاقه (lacking interest) و کلمهی uninterested به معنای فرد بی غرض (unbiased) بود. اما با گذشت زمان، مردم انگلیسی زبان تصمیم گرفتند که معنای این دو کلمه را با هم جایگزین کنند. البته برخی هنوز ترجیح میدهند تا از همان معنی اصلی و اولیه هر یک استفاده کنند.

در هر صورت، امروز کلمهی uninterested به معنی بیعلاقه و کلمهی disinterested به معنای فرد بدون غرض است. برای مثال میتوان اینگونه از این دو کلمه استفاده کرد:
– A lawyer should provide disinterested advice.
– He is uninterested in long working hours.
تفاوت معنایی inflammable و nonflammable
پیشوند in- معمولا بار منفی دارد و اگر در ابتدای برخی کلمات آورده شود، معنی not با خود به همراه دارد. مثل کلمهی inconclusive (به معنای بدون نتیجه) و inarticulate (به معنای شفاف و قابل فهم صحبت نکردن).

اما پیشوند in- در ابتدای کلمهی inflammable یک استثنا است و هرگز معنی not ندارد. کلمهی inflammable از کلمهی لاتین inflammare گرفته شده و به معنی «به آسانی شعلهور شدن» است. در طرف مقابل، nonflammable به معنی «غیر شعلهور شدن» یا «به سختی آتش گرفتن» است. از نظر دیکشنری لانگمن، میتوان inflammable را مترادف flammable دانست.
– Petrol is a highly inflammable liquid.
– Children’s pajamas are made up of nonflammable fabric.
تفاوت inept و unapt
گرچه هر دو کلمهی inept و unapt از واژهی لاتین aptus و apt ریشه گرفتهاند، اما این دو کلمه، تفاوت معنایی و املایی زیادی از یکدیگر پیدا کردهاند. Inept عموما به معنی «بیعرضه و ناتوان» است.

در حالی که unapt معنای «نامناسب» دارد. اما وقتی که هر دو کلمه معنی «نامناسب» (inapprppriate) را با خود حمل میکنند، به لحاظ دقیقتر Inept به معنی «کاملا نامناسب برای زمان، مکان یا موقعیتی خاص» است.
– He was criticized for his inept handling of the problem.
– It is not an unapt word.
تفاوت معنایی incomparable و noncomparable
این دو کلمه از یک منظر کاملا با هم مترادف و یکسان هستند. وقتی که معنی «نامناسب برای مقایسه» داشته باشند. اما کلمهی incomparable یک معنی اضافهتر دارد که آن را از noncomparable متفاوت کرده است. incomparable میتواند به معنی «غیرقابل مقایسه» در جهت مثبت باشد.

برای مثال اگر بخواهیم در مورد دو داده صحبت کنیم که با هم هیچ سنخیت و شباهتی ندارد، از هر دو کلمهی incomparable و noncomparable میتوان استفاده کرد. اما اگر بخواهیم در مورد زیبایی طبیعت صحبت کنیم که شبیه آن را در گذشته ندیدهایم و هرگز آن صحنه از ذهن ما پاک نمیشود، تنها کلمهای که میتوانیم استفاده کنیم incomparable است. این دو مثال زیر میتواند به شما کمک بیشتری کند تا پی به تفاوت معنایی این دو واژه ببرید.
– Incomparable views of the nature can mitigate my pains.
– This is noncomparable sets of data.
تفاوت immoral و amoral و unmoral
در این سه کلمه، سه پیشوند منفیساز مختلف در ابتدای کلمهی moral آمده و معانی متفاوتی پیدا کردهاند. بگذارید از سادهترین و پرکاربردترین کلمه شروع کنم. کلمهی immoral خالصترین متضاد کلمهی moral است و به معنی متضاد با اصول اخلاقی است. کلمهی immoral در وصف فردی به کار برده میشود که با وجود آگاهی از چارچوبهای اخلاقی، خلاف آن را انجام میدهد.
amoral کلمهای میانه است و معنایی بین moral و immoral را حمل میکند. یعنی amoral کاری نه اخلاقی و نه غیراخلاقی است. میتواند به عنوان کاری اشتباه در نظر گرفته شود.

و کلمهی unmoral در مورد افراد و کارهایی به کار برده میشود که به اصول اخلاقی واقف نیستند و خوب را از بد نمیتوانند تشخیص دهند. برای مثال از این سه کلمه میتوان اینگونه استفاده کرد.
– It’s immoral to be rich while people are starving and homeless.
– He is a completely amoral person.
– Hurricanes are unmoral. (since they are formed by unconscious natural processes that exist outside the bounds of morality.)
تفاوت معنایی displace و misplace
کلمهی displace دو معنی میتواند داشته باشد. یکی جابجایی چیزی از موقعیت خود. و دیگری جدا کردن چیزی از جایگاه درست و معمول خود. معنی دوم این کلمه میتواند این معنی خاص را هم بدهد که کسی به زور از سرزمین مادریاش جدا شده است. برای مثال displaced person یک کالوکیشن بسیار خوب در این رابطه است.

اما در طرف مقابل، misplace به معنی قرار دادن چیزی یا کسی در جایگاهی اشتباه است. misplace میتواند در اینجا مترادف mislay باشد. شاید دو توضیح زیر بتواند شما را در فهم تفاوت معنایی این دو کلمه بیشتر کمک کند.
– People are displaced when their country is invaded.
– Keys are misplaced when you put them somewhere new and don’t remember.
تفاوت disused و unused
برخلاف unused که معانی زیادی برای آن مطرح است، برای کلمهی disused تنها یک معنی در دیکشنری وجود دارد. disused به معنی رها شده یا اشغال نشده و بیاستفاده است. این مثال به خوبی میتواند مفهوم این کلمه را در ذهن شما نقش ببندد. The drugs were found in a disused warehouse.

در حالی که unused میتواند به معنی استفاده نشده و جدید باشد. همچنین unused معنای عادت نداشتن هم میتواند با خود حمل کند. برای مثال He was unused to working in a new workplace. معنی دیگری که برای کلمهی unused می توان در نظر گرفت، استفاده نکردن و مصرف نکردن است. برای مثال a employee’s unused sick days can be used next year
تفاوت معنایی insensible و nonsensical
کلمهی insensible چندین معنی دارد که همگیشان با معنای «از دست دادن حسهای طبیعی» مرتبط است. میتواند به معنی بیهوش، ناآگاه، از دست دادن حسهای پنج گانه و ناتوان در بروز واکنش باشد.

اما nonsensical به معنی کاری بیمعنی و پوچ است. یا افکار، افعال و صحبتهایی همراه با حماقت و دیوانگی است. بنابراین میتوان در دو جلمهی زیر تفاوت معنایی دو کلمهی insensible و nonsensical را خلاصه کرد.
– If you are unable to feel anything, you are insensible.
– If you start stringing together words in meaningless order, you are been nonsensical.
آیلتس کامپیوتری برای شما بهتر است یا آیلتس کاغذی؟ برای رسیدن به پاسخ این به پرسش، این مقالهی کامل را بخوانید.
Thank you!
I hope this lesson would be practical for you